سایدا و شاپینگ
سلام. خدا خیر بده این هندیها رو که حداقل یه یکشنبه رو تعطیل کردن تا ما بتونیم نفسی بکشیم.خداییش خیلی کارم سخته. سایدا نازو تازه خوابوندم والان که دارم اینو می نویسم اینقدر که درد پس گردن دارم که خدا می دونه،آخه از ساعت10 صبح تا 6 غروب که ساعت کاریم تو دانشگاهه یه ریز سرم تو کامپیوتره و ماکسیمم استراحتم نیم ساعته.خدا کنه کارم خوب پیش بره و درسم زودتر تموم شه. یکشنبه گذشته رفتیم یه دوری بیرون زدیم و سری هم به فروشگاه(مال) نزدیکه خونمون زدیم که جدیدآ باز شده.خیلی جای باحالیه هر چی بخوایم اونم در حد فوق مرغوب اونجا وجود داره.( اینجور مالها تو پونا فراوونه اما این خیلی نزدیکه به خونمون.)سایدانازم حسابی اونجا ر...